به گزارش تحریریه، رسانه QQ نیوز (وابسته به شرکت فناوری تنسنت چین)، در مقالهای به بررسی نقش طلای جهانی و پیشرفتهای یوآن در نظام مالی جهانی پرداخته است.
در ماه آوریل، قیمت جهانی طلا از مرز تاریخی ۳۵۰۰ دلار به ازای هر اونس عبور کرد؛ رکوردی بیسابقه. همزمان، ذخایر طلای بانکهای مرکزی در سراسر جهان به ۳۴ هزار تن رسید که بالاترین سطح از زمان فروپاشی نظام برتون وودز تاکنون بهشمار میرود. این موج گسترده خرید طلا، بزرگترین موج انباشت فلز زرد طی چند دهه اخیر محسوب میشود.
با وجود این روند صعودی، صداهایی در بازار به گوش میرسد که نسبت به تداوم رشد بهای طلا ابراز تردید میکنند. برخی مؤسسات مالی برجسته مانند گلدمن ساکس هشدار دادهاند که «حباب طلایی در آستانه ترکیدن است».
اما چه عاملی باعث شده که ناگهان نگاهها نسبت به طلا منفی شود؟ رشد فزاینده قیمت طلا چه پیامدهایی برای سلطه جهانی دلار به همراه دارد؟ آیا این روند میتواند سنگ بنای فروپاشی نظام مبتنی بر دلار و آغاز فصلی تازه برای پولهای جایگزین مانند یوآن چین باشد؟
کاهش بیسابقه ارزش طلا و فروپاشی تدریجی اعتبار دلار
در حالی که برخی نهادهای مالی بینالمللی نسبت به آینده طلا هشدار میدهند، اگون فن گرایرتز تحلیلگر ارشد تاریخ اقتصاد و نظامهای پولی، صراحتاً پیشبینی میکند: «در دهه پیشرو، داراییهای مبتنی بر ارزهای کاغذی تا ۹۰ درصد از ارزش خود را از دست خواهند داد».
این سخنان تنها بیان یک هشدار نیست، بلکه بازتابی از یک نبرد اساسی میان طلا و دلار است؛ نبردی که میتواند به بازآرایی گسترده در نظام پولی بینالملل منجر شود. چین در حال حاضر از طلا بهعنوان پشتوانهای برای افزایش اعتبار بینالمللی یوآن بهره میبرد و تنها در سال گذشته، حجم تسویههای فرامرزی با یوآن ۴۵ درصد رشد داشته است. در مقابل، سیاستهای انقباضی فدرال رزرو و تداوم افزایش نرخ بهره، اوراق قرضه دولتی آمریکا را به داراییهایی پرریسک و غیرجذاب تبدیل کردهاند.
افزایش بهای طلا از ۳۵ دلار به ۳۵۰۰ دلار در طی ۵۵ سال، گویای یک واقعیت مهم است: فروپاشی تدریجی و تقریباً کامل ارزش اعتباری دلار. این رشد چشمگیر، در واقع سندی خاموش از تبخیر ۹۹ درصدی قدرت خرید دلار محسوب میشود.
در تاریخ ۲۲ آوریل، بهای جهانی طلا پس از دستیابی به رکورد ۳۵۰۰ دلار، بهناگاه ۱۳۰ دلار سقوط کرد و همزمان، تعداد قراردادهای باز در بازار آتی کامکس ۱۲ درصد کاهش یافت. این نوسانات شدید، حاکی از تردید و هیجان توأمان در بازار است؛ بازاری که میان خوشبینی و هراس، پیوسته در نوسان است.
چین پیشتاز شورش طلایی
اما تحولی که واقعاً نظم کنونی را به چالش کشیده، «شورش طلایی» بانکهای مرکزی جهان است: چین برای بیستمین ماه پیاپی، ذخایر طلای خود را افزایش داده و به رقم بیسابقه ۷۳.۷ میلیون اونس رسانده است. همزمان، کشورهای نوظهوری همچون روسیه و هند، با فروش گسترده اوراق خزانهداری آمریکا، اقدام به خرید طلا کردهاند. تنها در سال ۲۰۲۴، حجم خرید طلای بانکهای مرکزی جهان از مرز ۱۰۰۰ تُن عبور کرده است.
نقطه عطف این روند، اجرای مقررات جدید توافقنامه بازل III خواهد بود. از سال ۲۰۲۵، طلا در ردیف داراییهای پایه (Tier 1) بانکی قرار میگیرد؛ همرده با پول نقد و اوراق دولتی.
این تحول، پیامدهای ژرفی خواهد داشت: از این پس، بانکهای مرکزی میتوانند برای تقویت اعتبار پول ملی خود، مستقیماً از طلا بهره بگیرند، بینیاز از اتکای سنتی به دلار یا اوراق قرضه آمریکایی.
طلا؛ سپر سیاستهای شکستخورده و لنگر جدید اعتبار پولی
بن برنانکی، رئیس پیشین فدرال رزرو، روزگاری صراحتاً اذعان کرده بود: «طلا، ابزاری برای پوشش ریسک ناشی از شکست سیاستهای اقتصادی است.» امروز، همین هشدار بیش از هر زمان دیگری واقعیت یافته است. کسری بودجه آمریکا به ۶.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی رسیده و همزمان، مداخلات سیاسی نظیر تهدیدهای دونالد ترامپ برای کاهش نرخ بهره، موجب شدهاند که دلار دیگر نهتنها پناهگاه امن، بلکه به یک دارایی پرریسک بدل شود.
در این میان، برای چین طلا تنها یک پناهگاه در برابر نوسانات نیست؛ بلکه نقش لنگری اعتباری را ایفا میکند که مسیر بینالمللیسازی یوآن را تثبیت میکند. در سهماهه نخست سال جاری، حجم تسویههای فرامرزی چین با مالزی از مرز ۱۰۲۰ میلیارد یوآن عبور کرد که نسبت به سال گذشته ۲۷ درصد افزایش نشان میدهد. از سوی دیگر، سیاستهای تعرفهای آمریکا علیه چین، کشورهای عضو آسهآن را ناگزیر به افزایش استفاده از یوآن در مبادلات منطقهای سوق داده است.
همانگونه که بورس طلای شانگهای هشدار داده است: «معاملات طلا با اهرم بالا میتواند منجر به بروز ریسکهای سیستماتیک شود.» در این فضای شکننده، چین با بهرهگیری هوشمندانه از ذخایر طلای خود، در حال بازتعریف نقشها و مرزبندیهای جدید در نقشه پولی جهان است.
در واقع، این روند محدود به چین نیست. از زمان قطع پیوند رسمی میان دلار و طلا، بسیاری از بانکهای مرکزی جهان در سکوت، اقدام به انتقال هزاران تُن طلا به خزانههای داخلی خود کردهاند. اکنون، موجی از بازگشت به پشتوانههای عینی و فیزیکی در حال شکلگیری است؛ پشتوانهای که در دل آن، اعتماد و ثبات نهفته است—چیزی که دلار، در سایه بدهیهای انباشته و بیثباتیهای سیاسی، بهتدریج از دست داده است.
دومینوی فروپاشی هژمونی دلار
در سال ۲۰۲۵، اقتصاد ایالات متحده در باتلاق «رکود تورمی» گرفتار شده است. شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) در ماه مارس به ۳.۵ درصد رسید، در حالی که شاخص اعتماد مصرفکننده سقوطی کمسابقه را تجربه کرد. مؤسسه گلدمن ساکس نیز هشدار داد که «خطر رشد صفر» در کمین اقتصاد آمریکاست.
در چنین شرایطی، دولت ترامپ از یک سو تعرفههای تجاری را افزایش میدهد و از سوی دیگر، برای تحریک اقتصاد، به فدرال رزرو فشار میآورد تا نرخ بهره را کاهش دهد. نتیجه آن، افت شاخص دلار به زیر ۹۸.۳ واحد است. همزمان، چین با فروش اوراق خزانهداری آمریکا و افزایش ذخایر طلای خود، به تقویت جایگاه یوآن در تجارت جهانی، بهویژه در چارچوب ابتکار «کمربند و راه»، شتاب بخشیده و سهم یوآن از این مبادلات را به بیش از ۳۰ درصد رسانده است.
در پس این تحولات، نبردی سنگین میان والاستریت و بانکهای مرکزی جهان بر سر «طلای جهانی» در جریان است. در حالی که سرمایهگذاران خُرد با استفاده از وامهای مصرفی و کارتهای اعتباری برای خرید طلا هجوم میبرند، مؤسساتی مانند SPDR در سطوح قیمتی بالا ۴.۲ تُن طلا را نقد کردهاند. در چین، سرمایهگذاران خرد و بهویژه زنان با سرمایهگذاری مستمر در صندوقهای طلای ETF سعی دارند با تورم مقابله کنند، در حالی که تحلیلگران جیپی مورگان پیشبینی میکنند که «بهای طلا به ۴۰۰۰ دلار خواهد رسید»!
پشت این آشفتگی ظاهری، وحشتی عمیق نهفته است: فروپاشی تدریجی اعتبار دلار. بدهی ملی ایالات متحده از ۴۰ تریلیون دلار عبور کرده و هزینه بهره سالانه آن اکنون ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را میبلعد. حتی بانک مرکزی ژاپن نیز آغاز به کاهش نگهداری اوراق خزانه آمریکا و جایگزینی آن با طلا کرده است.
در این میان، اگرچه سهم طلا از ذخایر ارزی بانک مرکزی چین هنوز کمتر از ۵ درصد است—رقمی بهمراتب پایینتر از میانگین ۵۰ درصدی کشورهای غربی—اما در میان کل ۳۴ هزار تُن طلای ذخیرهشده در خزانه بانکهای مرکزی جهان، بیش از ۳۰ درصد از افزایش مربوط به خریدهای جدید چین بوده است.
این در حالی است که فروشگاههای طلا در چین شبانهروزی فعالیت میکنند تا پاسخگوی موج خرید مشتریان باشند، ولی همزمان، حجم خروج طلا از انبارهای بورس طلای شانگهای نسبت به سال گذشته ۳۵.۷ درصد کاهش یافته است. این تضاد عجیب میان رکود مصرف فیزیکی و تبوتاب سرمایهگذاری، تصویری روشن از نبرد پنهان بر سر اعتبار جهانی یوآن و تضعیف نظامی است که تاکنون بر پایه دلار استوار بوده است.
گمانهزنیهایی درباره فرجام جنگ ارزی
این پیروزی طلا نیست، بلکه مراسم تدفین پولهای کاغذی است!
سقوط هژمونی دلار، ممکن است بهای سنگینی برای اقتصاد جهانی به همراه داشته باشد—از نوسانات شدید بازارها گرفته تا بازتعریف نقشها در نظام مالی بینالملل.
اما برای چین، این یک فرصت تاریخی است. به گفتهی ون بین اقتصاددان ارشد بانک مینشنگ چین «تسویهحسابهای فرامرزی با یوآن، به شرکتها امکان میدهد از زیان ناشی از اختلاف نرخهای تبدیل ارز در امان بمانند».
وقتی بازرگانان مالزیایی با یوآن چین، دوریان، یکی از میوههای محبوب آسیای جنوبشرقی را خریداری میکنند، و کارخانههای کامبوجی ماشینآلات چینی را با همین واحد پول تسویه میکنند، در واقع سلطهی دلار بهتدریج در حال فرسایش است.
آیا واقعاً دلار ۹۰ درصد از ارزش خود را از دست خواهد داد؟
دادههای تاریخی نشان میدهند که از سال ۱۹۷۱ تاکنون، قدرت خرید دلار ۹۷ درصد کاهش یافته است. این در حالیست که طبق مقررات جدید بازل III، طلا به عنوان «سنگبنای پولی جدید» شناخته میشود.
مؤسسه گلدمن ساکس پیشبینی میکند که بهای طلا تا سال ۲۰۲۶ به ۴۰۰۰ دلار در هر اونس برسد. اما اگر خرید طلای بانکهای مرکزی جهان از مرز ۱۲۰۰ تن عبور کند، آیا یوآن میتواند با اتکا به طلا، از مسیر میانبر عبور کرده و جایگاه خود را در نظام پولی جهان ارتقاء دهد؟
پاسخ این پرسش در دل ۳۴ هزار تُن ذخایر طلای جهانی و آمار تسویهحسابهای مالی در چارچوب «ابتکار کمربند و جاده» نهفته است—این بازی، رقابتی بر سر اعتبار، قدرت و زمان است.
و روزی که اعتبار یوآن—بر پایه تولید صنعتی چین و پشتوانه طلای آن—به سطح ارز جهانی برسد، ساختار مالی چین دیگر در گرو تصمیمات هیچ قدرت خارجی نخواهد بود.
پایان/
نظر شما